امام زمان(ع) و محرم
غلامرضا سازگار
ای از شرار ناله ام آگاه، سیّدی!
بی تو نفس به سینه شده آه، سیّدی!
بازآ که خسروان همه اقرار می کنند
تنها تویی به مُلک خدا شاه، سیّدی!
تا فتح خیبر دگری چون علی کنی
اینک تویی، تویی اسدالله، سیّدی!
با طول غیبت تو چه می شد اگر نبود
عمرم در انتظار تو کوتاه، سیّدی!
شاید چو جدّ خویش علی نیمه های شب
سر برده ای فرو به دل چاه، سیّدی!
شاید کنار تربت زهرا نشسته ای
با اشک چشم و سوز سحرگاه، سیّدی!
تا چند آفتاب رخت پشت کوهسار؟
تا کی در ابر تیره نهان ماه؟ سیّدی!
تا کی سر حسین به بالای نیزه ها
تا چند چشم فاطمه در راه، سیّدی!
تا چند عمّه های تو در کربلا اسیر
با آن جلالت و شرف و جاه؟ سیّدی!
با آتش فراق تو "میثم" گرفته خو
از سوز سینه اش تویی آگاه، سیّدی!
*****************************************
غلامرضا سازگار
لال است آن زبان که نگوید ثنای تو
کور است دیده ای که ببیند سوای تو
رحمت به روح "صائب" شیرین سخن که گفت:
«عالم پر است از تو و خالی است جای تو»
از آن سری، که پای گذاری به چشم ما
ای چشم جبرئیل امین! جای پای تو
هر شب، دلم مسافر سرداب سامره ست
همچون کبوتری که پرد در هوای تو
شب های جمعه ناحیه خوانند انبیا
در صحن سیّدالشّهدا با صدای تو
ای کاش در کنار حرم، صبح جمعه ای
تو بر حسین گریه کنی، ما برای تو
هر نیمه شب که بهر ظهورت، دعا کنی
آمین فاطمه است، جواب دعای تو
دارند التماس دعا از تو دوستان
هر لحظه در زیارت کرببلای تو
بگذار ما به جای تو گوییم بر حسین
تبدیل تا به خون نشود، اشک های تو
"میثم" اگر به کعبه بود، لحظه ظهور
زیبد کند هزار سر و جان فدای تو
*****************************************
ماشاالله دهدشتی
فقط ز نرگس چشمت نگاه می خواهم
به قدر یک، دو، سه لحظه پناه می خواهم
شبیه برکه ی کوچک که دور افتاده است
برای قاب دلم عکس ماه می خواهم
میان راه وصالت همیشه سرگردان
شب چهلم عهد است، راه می خواهم!
صدای ماه محرم به گوش ها خورده است
ز دست های تو شال سیاه می خواهم
دم محرم و آقا کمی دعایم کن...
دعای خیر و کمی سوز و آه می خواهم
*****************************************
غلامرضا سازگار
بیا بی تو جهان تنهاست، می دانم که می آیی
وجودت مُصلح دنیاست، می دانم که می آیی
بیا ای حجّت حق! با قیام خود، قیامت کن
ظهورت محشر کبراست، می دانم که می آیی
هنوز ای منتقم! از آستان وحی بر گوشت
صدای ناله زهراست، می دانم که می آیی
بسا منکر شده معروف و معروف آمده منکر
ز آثار جهان پیداست، می دانم که می آیی
به چشم اشکبارت، صحنه کرببلا دائم
به قلبت، زخم عاشوراست، می دانم که می آیی
بهایی و نصارا، بابی و صهیون و وهّابی
سراسر جنگشان با ماست، می دانم که می آیی
علم بر دوش عبّاس است تا گردد علمدارت
دلش خون، دیده اش دریاست، می دانم که می آیی
به قرآن و علی سوگند! می بینم به چشم خود
که قرآن و علی تنهاست، می دانم که می آیی
خمیده قامت اسلام و دانم بی قیام تو
نگردد قامت آن راست، می دانم که می آیی
ز اشک لاله گون، همچون بهاران دیده "میثم"
مسیرت را به گل آراست، می دانم که می آیی
*****************************************
علیرضا لک
خالی شد از نبودن تو زیر پای من
قحط امید آمده بین صدای من
ترس همیشگیم همین است یک نفر
در خدمت نگاه تو باشد به جای من
پژمردگی نرفته هنوز از قنوت هام
شاید قرار نیست بگیرد دعای من
شیرین هم از شنیدنشان ترش می کند
وقتی که نیست شور تو در شعرهای من
باید برای بال و پرم آسمان شوی
یا بال های تازه بسازی برای من
نه می شود که زودتر از این پرنده شد
امضا شود اگر سفر کربلای من
آن جا شنیدنی ست دم نوحه های تو
غرق حسین می شود «آقا بیا» ی من
هم ناله با حسین شوم در لب فرات
سقای من! برادر من! با وفای من
*****************************************
غلامرضا سازگار
ای آفتاب زهرا عَجّل علی ظهورک
تنهای شهر و صحرا، عجّل علی ظهورک
گم گشته وجودی، هم غیب و هم شهودی
در دیده و دل ما، عجّل علی ظهورک
بی تو غریب قرآن، بی تو اسیر عترت
بی تو علی ست تنها، عجّل علی ظهورک
نه طاقتی نه صبری، تا چند پشت ابری؟
ای مهر عالم آرا عجّل علی ظهورک
دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است
پا در رکاب بنما، عجّل علی ظهورک
حیدر کند دعایت، زهرا زند صدایت
الغوث یابن زهرا! عجّل علی ظهورک
زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته
دارند با تو نجوا، عجّل علی ظهورک
خون دو دیده گوید، دست بریده گوید
بر انتقام بازآ، عجّل علی ظهورک
هم عمّه ها پریشان، هم جدّ توست عطشان
هم چشم ماست دریا، عجّل علی ظهورک
بر "میثمت" نگاهی، از لطف گاه گاهی
ای چشم حق تعالی! عجّل علی ظهورک
*****************************************
ولی الله کلامی زنجانی
یابن الحسن بیا كه حلول محرم است
شادی به ما حرام شد، ایام ماتم است
شرمنده شد بهار ز گلزار كربلا
بلبل كند نوا كه خزان محرم است
ما عاشقان لاله ی سرخ محمدیم
كز عطر او بهشت خداوند خرم است
صد مرده زنده می شود از ذكر یا حسین
ارباب ما معلم عیسی بن مریم است
عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت
قنداقه ی حسین شرف عرش اعظم است
با یوسفش مقایسه كردم نگار گفت
او شاه مصر باشد و این شاه عالم است
*****************************************
غلامرضا سازگار
نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست؛ میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست میدانم که میآیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتشزده گویی
صدای نالۀ زهراست میدانم که میآیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، میدانم که میآیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، میدانم که میآیی
به یاد آب آب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، میدانم که میآیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خونفشان ماست میدانم که میآیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست میدانم که میآیی
به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست میدانم که میآیی
اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش میبیند
لوای دولتت برپاست میدانم که میآیی
*****************************************
قاسم نعمتی
این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام
منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام
آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام
هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد
با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام
درد، بالاتر از این نیست برایم انگار
دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام
خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند
به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام
همه دلشوره ی من ماه محرم باشد
مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام
به تو و گریۀ هنگام غروبت سوگند
فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام
چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است
وقت آوارگی قافله ی ارباب است
*****************************************
یوسف رحیمی
شب های بی قراریِ چشمم سحر نشد
دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد
آهم کشید شعله ولی بال و پر نشد
اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد
فرموده ای که شرط وصالت صبوری است
وقتی زمان زمانهی هجران و دوری است
ای طلعة الرشیدهی من أیها العزیز
ای غرة الحمیدهی من أیها العزیز
ای نور هر دو دیدهی من أیها العزیز
خورشید من سپیدهی من أیها العزیز
این جمعه هم غروب شد اما نیامدی
ای آخرین سلالهی زهرا نیامدی
وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک
گم می شود دوباره دلم در طواف اشک
چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک
آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک
این اشک ها شده همهی آبروی من
چشمی گشا به روی من ای آرزوی من
آمد محرم و غم عظمای کربلا
خون می تراود از دل صحرای کربلا
چشمان توست مصحف غم های کربلا
داری به دوش پرچم آقای کربلا
هر صبح و شام غرق عزا گریه میکنی
با روضه های کرب و بلا گریه میکنی
*****************************************
امیرحسین محمودپور
این جمعه ها بهانه ایست که ما ندبه ای کنیم
گریه به حال عمه ی مضروبه ای کنیم1
یا صاحب الزمان نظری کن به حال ما
شاید خدا بخواهد و ما توبه ای کنیم
×××
1.حضرت سکینه(س) در گودی قتلگاه خطاب به حضرت اباعبدالله فرمودند:انظر الی
عمتی المضروبه و راسنا مکشوفه
*****************************************
غلامرضا سازگار
ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا
وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا
از زخم هر شهید ندا میشود بلند
کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا
تا چند شیعه ناله «یابنالحسن» زند؟
ای شیعه را پناه و نگهبان بیا بیا
تا کی سر حسین به دروازههای شام
بر نی کند تلاوت قرآن؟ بیا بیا
تا کی گُلان سوخته وحی، پایشان
خونین بوَد ز خار مغیلان؟ بیا بیا
تا کی میان مقتل خون دست و پا زند
جدّت، حسین با لب عطشان، بیا بیا
تا کی مهار ناقه زینب به دست شمر
با اشک چشم و موی پریشان؟ بیا بیا
تا کی ز سوز سوختن خیمههایتان
در قلب شیعه آتش سوزان؟ بیا بیا
تا کی به خاک دامن گودال قتلگاه
جسم حسین، زخمی و عریان؟ بیا بیا
درمان درد عترت و قرآن ظهور توست
داروی زخمهای فراوان! بیا بیا
«میثم»که هست مرثیهخوان در غم حسین
خواند تو را به دیده گریان: بیا! بیا!
*****************************************
غلامرضا سازگار
زخم دل هجران زدگان را تو شفایی
درد غم بی نسخه ما را تو دوایی
عالم همه جا پر شده از تیرگی محض
ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی
مگذار که با ما همه عالم بستیزند
ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی
سوگند به تنهایی تنهای مدینه!
تنها تو فقط منتقم خون خدایی
تو وارث بازوی علمدار حسینی
تو پاسخ فریاد تمام شهدایی
با خون دل و اشک روان هر شب جمعه
با مادر خود فاطمه، در کرببلایی
ای کاش که یک لحظه به چشم همه عالم
زآن گوشۀ شش گوشه، به ما رخ بنمایی
ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم
تو در دل مایی و ندانیم کجایی
گفتم که دعایی کنم از بهر ظهورت
دیدم تو دعایی، تو دعایی، تو دعایی
"میثم" همه گوش است که از خویش بگویی
کعبه همه چشم است که در کعبه درآیی
موضوعات مرتبط: مناجات با امام زمان(ع)
برچسبها: امام زمان(ع) و محرم